عسل فاطمهعسل فاطمه، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

عسل فاطمه

تولد دو سالگی عسل فاطمه

      عسلم اینجا ٧ بهمن ٩١ هست. تولد دردونه مامان الهام. چقدر رفتارهات نسبت به قبل بهتر شده. دیگه حس می‌کنم داری از آب و گل درمیای. انشاء ا... عروسیت رو ببینم خوشگلم. این خرس قهوه‌ای رو بابا محسن برات گرفت که تو هم کلی ذوق کردی. دایی حمید هم برات عطر باربی گرفت. بقیه هم پول و طلا دادند. ...
23 بهمن 1392

تقویم عسل فاطمه

مامان قربون اون شکلت بره الهی. این تقویم رو اسفند ٩١ به خانم صادقی دادم از طریق ایمیل که اینطوری واست درست کرد. خیلی خوشم اومد. از این تقویم چند تا سفارش دادم برای مامانا و مامان جون و عمه زهرا و عمه شهلا و دایی حمید و خاله زهره و خاله منصوره و خانم ژیان پور (همسایه مامانا) همه خوششون اومده بود. ...
23 بهمن 1392

تهران نوروز 92

      سلام عزیز دلم.اون ٢ تا عکس اولیها مربوط به لحظه تحویل سال نو (٩٢) هست. به زور ازت عکس انداختیم. اصلا تا دوربین رو می‌دیدی روت رو برمی‌گردوندی درصورتیکه قبلا اینطوری نبودی. با کلی اعصاب خوردکنی اون عکسها رو ازت گرفتیم. اون ٢ تا عکس (ردیف وسط) هم مال روز اول عیده. داشتیم ناهار میرفتیم خونه مامانا و بابایی. این عکس پایینی هم تو و کیمیا مثل موش رفته بودین پشت کاناپه (خونه مامان جون و باباجون) و مثلا قایم شده بودین. این عکس آخری هم تازه از خواب بیدار شده بودی و هنوز سرحال نبودی که این توی ایام عیده. ...
23 بهمن 1392

شلوغي اتاق (بازار شام)

سلام.اینجا اتاق عسل فاطمه است. خیلی اتاقش رو دوست داره. یه آرامشی توی اتاقش داره. همیشه وسایل و عروسکهاشو میاره میریزه وسط اتاق. باهاشون بازی می کنه و میزاره میره. وقتی میگم مامان الهام گناه داره، بیا جمع کن، بچم زود میاد و کمکم می‌کنه. آخ که چقدر مهربونه. این عکس بالایی فاطمه و ریحانه با هم دارن بازی می کنن. ریحانه (دختر عمه زهرا) تقریبا یک سال و نیم از عسل کوچکتره. ...
23 بهمن 1392

مشهد نوروز 92

    سلام عسلم. این عکسها رو توی ایام عید که رفته بودیم مشهد ازت گرفتیم. اون دو تا عکس بالایی رو توی صحن رضوی انداختیم. این عکس هم که داری واسه خودت توی کوهسنگی قدم می زنی. این یکی عکس هم که سوار درشکه شدی توی نیشابور ازت انداختیم. مامانا و بابایی و دایی حامد هم بودن. رفته بودیم هتل کیمیا که بابایی به اسمش دراومده بود. خیلی خوش گذشت.     اون عکس بالایی هم که توی نیشابور ازت انداختیم و بابایی تو رو بغل کرده و داره اسب رو ناز می کنه که تو هم این کار رو بکنی. عکس کناریش هم توی رستوران پدیده در شاندیز هست که رفتی و کنار سفره هفت سین عکس انداختی. ...
23 بهمن 1392

شمال تيرماه 92

      نفس مامان. قربونت برم. این عکسها مربوط به تیرماه است. اینجا ساحل دریا در نوشهر است.من و شما و بابا محسن رفتیم ویلایی که از طرف اداره مامان الهام به اسمش دراومده بود. سه روز اونجا بودیم. تو خیلی از محیطش خوشت اومده بود. کلی با اون سطل سبزه ماسه بازی کردی. خیلی دوست داشتی که بریم لب دریا و تو بشینی توی ماسه ها. تله کابین نمک آبرود هم رفتیم. ولی عکسش رو الان نشد که بزارم. خیلی خوش گذشت. بعد از اینکه اومدیم تهران به من می گفتی مامان بازم منو ببر ویلامون. عاشق این حرف زدنتم خوشگل مامان.     این ٤ تا عکس هم باز شمال هستش. البته مال یک سال پیشه. ولی چون یادم رفته بود بزارم توی وبلاگ، گفتم الان ب...
23 بهمن 1392

چهارمین مسافرت دخترم (شمال)

       سلام عشق مامان. این عکسها مربوط به اردیبهشت ٩١ هست. من و تو و بابا محسن رفتیم شمال ویلای خاله زهره. اونجا که بلوز سبز تنت هست یه رستوران توی جاده چالوسه که رفتیم برای ناهار. آخه عشق مامان خیلی گرسنش شده بود. اون عکس هم که بلوز بنفش تنت هست توی ویلای خاله زهره نشسته بودیم که تو رفتی بغل بابایی و این عکس رو ازت گرفتیم. این عکس پائینی هم رفتیم دریاچه (...) که الان یادم نیست. خیلی هوا سرد بود.         وقتی رفتیم لب دریا, اونجا هم خیلی سرد بود و تو سردت شده بود. توی اون عکس هم که بلوز و شلوار بنفشه تنته, موبایل خاله زهره رو گرفته بودی دستت و با آهنگهای موبایل و...
23 بهمن 1392

تولد سه سالگي عسل فاطمه

    سلام عشق مامان. عزیزم دیگه داری بزرگ میشی و خانم. امسال برای تولدت برنامه‌ای نداشتم. چون مامان جون و باباجون (طرف پدری) و عمه زهرا رفته بودن بندر پیش عمه شهلا و نبودن. بابا محسن هم گفت ببریمش آتلیه و چند تا عکس ازش بگیریم. ولی روز سه‌شنبه (٨بهمن)که بابا محسن هر رفته جمکران میره ما خونه مامانا و بابایی بودیم. شهرزاد می‌خواست برات کادوی تولد بیاره. ازت پرسیده بود کیک تولدت چه شکلیه. تو هم گیر دادی به من که برام کیک نخریدی. می می‌خوام شمع فوت کنم. منم با دایی حامد ساعت ٦ عصر رفتیم قنادی لادن سعادت آباد و برات این کیک انگری‌برد رو خریدیم. با چند تا فشفشه و یه شمع ٣ سالگی. تو خیلی خوشحال شدی و کلی ذو...
23 بهمن 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عسل فاطمه می باشد